اگر دقیق و کارشناسی، فعالیتهای نگهداری و تعمیرات و سازمانها را مورد ارزیابی قرار دهیم به کارها و فعالیتهای غیرضروری برخورد خواهیم کرد که باعث میشوند هزینههای نگهداری و تعمیرات سازمان افزایش یابند.این موضوع برای اکثر افراد مشخص و واضح است که اصل نگهداری و تعمیرات اشاره به این موضوع دارد که حداقل کارها و فعالیتها برای حفظ و نگهداری داراییها و محافظت از قابلیت اطمینان کارخانه همراه با کاهش هزینههای نگهداری و تعمیرات و سازمان انجام شود.بنابراین پرسنل سازمان و تیم نگهداری و تعمیرات باید تمام تلاش خود را در جهت کاهش و حذف فعالیتهایی کنند که غیرضروری شناخته میشوند و هزینههای غیرقابلقبول را در پیدارند.
کارها و فعالیتهای غیرضروری، زمان و پول سازمان را هدر میدهند، زمانبندی را به تنگنا میاندازند، منابع و امکانات را از کارهای ضروری و حیاتی منحرف میکنند و ممکن است کارخانه و تجهیز بیعیب را معیوب کنند. بدترین حالت هم این است که کارها و فعالیتهای غیرضروری، کارهای مسیر بحرانی شوند.لذا ضروری است که فهرست کارها و فعالیتهای نگهداری و تعمیرات در مسیر صحهگذاری قرار گیرند.
در اینجا سعی بر این شده است که اکثر کارها و فعالیتهای نگهداری و تعمیرات که افزایش هزینههای نگهداری و تعمیرات را دنبال میکنند بهصورت مختصر آورده شوند:
اگر کارها به شکل غیررسمی از فهرست کارهای روزانۀ نگهداشت به فهرست کارهای با بازه زمانی زیاد یا تعمیرات اساسی منتقل شوند، هزینههای نگهداری و تعمیرات را افزایش میدهد، زیرا انتقال کار انجام میشود، اما فراموش میشود که منابع تخصیصیافته نیز منتقل شود.
اگر کار درخواستی ضروری باشد، روش انجام درخواست شاید اقتصادیترین روش نباشد. اگر درخواست کاری بسیار دشوار و هزینهبر باشد،تیم نگهداری و تعمیرات پس از تحلیل ممکن است درخواست کار و فعالیت را سادهتر کند.
کارهای تکراری زمانی پیش میآید که افراد کاری یکسان را درخواست میکنند.در بسیاری از کارخانهها و سازمانها کارکنان در چند نوبت چرخشی کارمیکنند، ارتباطات بین این گروهها و نیز بین کارکنان نوبتکار و کارکنان روز کار همیشه هم ارتباط پررنگی نیست.
دو درخواست برای یک کار ممکن است در ابتدا دو اقدام متفاوت تلقی شود.زیرا ممکن است با عبارتهای متفاوتی نوشته شوند.اگر کار و فعالیت در همان ابتدا صحهگذاری ( و به دنبال آن حذف) نشود، زمان و هزینۀ زیادی برای برنامهریزی و تأمین منابع این کارهای غیرضروری هدر میرود.
اینها کارهایی هستند که درخواست میشوند، اما توسط درخواست کار دیگری که در اصل انجام آن را غیرضروری میکند،حذف میشوند.همچنین ممکن است درخواست کار برای تجهیزاتی ارائه شود که دیگر در کارخانه یا سازمان وجود ندارد.
اینها کارها و فعالیتها توجیه کسبوکار ندارند و هزینههای نگهداری و تعمیرات سازمان را افزایش میدهند، اما کسی درجایی تصمیم گرفته که برای راحتی خودش این کار انجام شود، انجام این فعالیتها نیز ممکن است خرابیها و مشکلاتی را هم به وجود آورد.
این کارها در دستۀ « باید کاری کنیم» قرار میگیرند؛ این هم نمونهاش؛ «یک موتور الکتریکی چندین سال است که بدون هیچ مشکل بیوقفه کار میکند و هیچ نشانهای دال بر مشکل هم وجود ندارد. اما سرپرست برق نگران است که این موتور پیش از تعمیر اساسی بعدی از کار بیفتد ( که برای یک سال بعد برنامهریزیشده است).موتور خاموش میشود، باز میشود و برخی قطعاتش با قطعات جدید جایگزین میشود،گرچه هیچ نشانهای از شکست یا آسیب جدی وجود ندارد. پایان غمانگیز این است که وقتی موتوری راهاندازی میشود، میسوزد، زیرا یاتاقان با جنس نامرغوب بهجای اصلی انداختهشده است.۲روز تولید از دست میرود و سود حاصل از ارزش تولید نیز کاهش مییابد.
این دسته از کارها معمولاً در اواخر تعمیرات برنامهریزیشده و تعمیرات اساسی و اغلب در آستانۀ شروع بهرهبرداری ظاهر میشوند، درست وقتیکه افراد زیر فشار شدید زمانی در حال کار هستند و آخرین اندوختههای توانشان را به کار میبندند. این کارها را معمولاً عضوی از تیم سازمان درخواست میکند که از دانش بومی خودش و ترس از طولانی شدن زمان تعمیرات استفاده میکند تا وظیفهای را وارد فهرست کار کند.جملۀ رایج این است که « اگر این کار را نکنی آنوقت …» که ادامهاش میشود هر پیامد فاجعه باری… این تهدیدها ممکن است درست باشند یا نباشند، اما اگر چنین پیامدهایی به انجام چنین کاری وابسته باشند، باید پرسید که چرا این کار از همان ابتدا در فهرست کارها قرار نگرفته است؟
چنانچه این مطلب برای شما مفید بوده، لطفاً برای حمایت از ما آن را با دوستان علاقهمند به مباحث مدیریت نگهداری و تعمیرات و داراییهای فیزیکی به اشتراک بگذارید.