مهمترین اصل در تغییر و بهبود نگهداری و تعمیرات سازمان دارایی محور چیست؟
اکثر افراد و سازمانها به دنبال بهبود و همچنین تغییر چیزهایی هستند که تصور میکنند با این تغییرات، بهبودها در فرایندهای کاری، اثربخشی، کارآمدی و نهایتاً سودآوری برای آنها حاصل میشود. تغییر اتفاقی است که مدام در اطراف بشر رخ میدهد، از تغییر درزمینۀ سیاسی و اجتماعی گرفته تا تغییراتی درزمینۀ اقتصاد و محیطزیست.
بهعنوانمثال شاهد هستیم در برخی موارد، مدیریت یک سازمان، افراد یا مدیران جدیدی را جایگزین مدیران قبلی میکند که فکر کی کند با این کار به آنچه میخواهد به آن دست یابد، هماهنگی بیشتری دارد و بعضاً میبینیم که ممکن است یک سازمان بر روی طراحی مجدد فرایند کار تمرکز کند و سایر موارد.
و اما یکی از این تغییرات و بهبودهایی که کمتر سازمانی با توجه درگذشته به آن توجه داشت، تغییر و بهبود نگهداری و تعمیرات سازمان است.
چرا در حال حاضر یکی از بخشهایی که در کارخانجات تولیدی و سازمانهای دارایی محور موردتوجه قرارگرفته، نگهداری و تعمیرات و مدیریت دارایی فیزیکی است؟
برای اینکه این علم و مهارت به سازمان این اطمینان را میدهد که تولید همواره قادر به پاسخگویی به نیازهای بازار باشد. یکی از بدترین ترسهای مدیر سازمان ترس از این است که سفارشی را به علت خرابی تجهیزات و ماشینآلات تولیدی از دست دهد یا نتواند بهموقع تحویل دهد.بدون شک چنین وضعیتی میتواند سودآوری سازمان را کاهش دهد و حتی سازمان را از چرخه بازار و کسبوکار حذف کند.
امروزه نگهداری و تعمیرات و مدیریت دارایی فیزیکی دیگر یک سرمایهگذاری یا پسانداز برای سازمانها نیست، بلکه بخشی اساسی از تجارت و سازمان است.
بسیار شاهد این هستیم که سازمانی قصد این را دارد رویکرد و نگرش نگهداری و تعمیرات خود را از واکنشی به پیش کنشی تغییر دهد تا بتواند کنترلی بر روی تجهیزات و خرابیها داشته باشد و یا اینکه نگهداری و تعمیرات پیش کنشی خود را بهبود و به سمت تعالی سوق دهد.اینجاست که سازمان و مدیریت به محض شروع، بر روی تغییرات فنی، ساختاری و فرایندی متمرکز میشوند.
در خصوص تغییر رویکرد نگهداری و تعمیرات، سازمان مهارتهای نگهداری و تعمیرات پیش کنشی یا پیشگیرانه و پیشبینانه را از طریق آموزشها و یا جذب مشاور به کارکنان مربوطه میآموزد، تجهیزات موردنیاز را تهیه میکند، تیم نگهداری و تعمیرات، اعم از قسمت برنامهریزی و فنی مهندسی شکل میگیرد که این تیم برنامههای پیش کنشی و فعالیتهایPM و PDM را در سطح سازمان معرفی میکنند و نیز آنها را بهتدریج اجرا میکنند.مدیر سازمان هدف نهایی را تعریف و تنظیم میکند و نیز انواع اطلاعیهها را منتشر میکند تا بتواند تعهد افرادی را که مسئول اجرای برنامهها هستند را جلب کند.
اتفاقی بسیار مهمی در حال رخ دادن است. برنامهای که آغازشده است شتابان شروع میشود، اما در مدت کوتاهی همهچیز به هم میریزد. کارهایی که قرار است پرسنل برای نگهداری و تعمیرات پیش کنشی و برنامه ریزی شده انجام دهند با دیگر اولویتهای کارخانه تداخل پیدا میکند؛ تجهیزاتی که برنامهریزیشده تا برای انجام کارهای PM و CM، در اختیار تیم نت قرار گیرند، نمیتوانند خاموش شوند زیرا واحد تولید به آنها نیاز دارد و قول میدهد که بعداً این تجهیزات را در اختیارشان قرار دهد، اما گویی قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. بالاخره اینکه برخی اعضای اصلی مدیریت که در ابتدا جزو حامیان و پشتیبانان اصلی بودند همانهایی هستند که اجازه میدهند در برنامهها وقفه بیفتد، هدف اصلی برنامه را نادیده میگیرند و ارزش ذاتی آن را کاهش میدهند. این افراد اغلب تلاش میکنند تا برنامه را به مسیر اصلی برگردانند، اما این تلاشها اغلب از صمیم دل نیستند. اگرچه بهصراحت نمیگویند، اما این مدیریت سازمان است که مشخص میکند چه چیزهایی مهم است و نگهداری و تعمیرات پیش کنشی اغلب در میان این چیزهای مهم نیست و کمرنگ میشود.
اینجا مشاهده میکنیم که تغییر یا بهبود نگهداشت شکست میخورد و مرگ خاموش برنامه نگهداشت پیش کنشی را بعد از چند مدت بهصورت نامحسوس مشاهده خواهیم کرد.البته که این اتفاق کمی نامحسوس میباشد ولی نتیجه پایانی شکست تغییر و بهبود نگهداشت سازمان است.
چرا؟ چرا شکست تدریجی؟هنگام تغییر و بهبود نگهداری و تعمیرات چهکاری غیر از تغییرات فنی، ساختاری و فرایندی باید انجام میدادیم؟
آیا این موارد را بهدرستی انجام ندادهایم یا اینکه بهغیراز این موارد، چیز دیگر وجود داشت که سازمانهای موفق به آن عمل کردهاند و ما اطلاعی نداشتیم؟
جواب چیست؟
جواب این سوالات ساده است و آن تغییر فرهنگ است.مهمترین اصل در تغییر و یا بهبود نگهداشت یک سازمان دارایی محور، تغییر فرهنگسازمانی است که به آن توجهی نکردیم.شیوههای انجام نگهداری و تعمیرات پیش کنشی باید به تاروپود و فرهنگ سازمانها نفوذ کند.تغییر فرهنگسازمانی کمک میکند که شیوههای نگهداری و تعمیرات بهبود یابند، هزینههای سازمان کاسته و عملکرد سازمان افزایش یابد.
واقعیت این است که برخورداری از بهترین سیستمهای مهندسی، دانش و فناوری و امکانات، موفقیت در تغییر و بهبود نگهداری و تعمیرات را تضمین نمیکند. برای موفقیت باید فرهنگسازمانی را درک و آن را مدیریت کرد.
آقای بنجامین هاردی در قسمت پایانی کتاب خواستن توانستن نیست به این موضوع اشاره دارد که هرگز دست از پیشرفت و بهبود برندارید، برای به دست آوردن پیشرفت تغییر کنید و خودتان را بهروز کنید و در آخر بدانید که کلیدیترین فاکتور برای این امر، تغییر محیط خود است.
محیط اطراف تنها چیزی است که بهعنوان یک انسان بهواقع میتوانید آن را تغییر دهید. اطلاعات جدید، روابط جدید، تجربههای جدید و فرهنگ جدید راه تغییر شما و سازمانتان است.
چگونگی درک و تغییر فرهنگسازمانی در راستای تغییر و بهبود نگهداری و تعمیرات را آقای استیون توماس در کتاب بهبود نگهداشت از طریق تغییر فرهنگی کاملاً به آن پرداختهاند و آقای دکتر زواشکیانی و همکارانشان نیز این کتاب را بسیار روان ترجمه و تالیف و به چاپ رساندهاند و ما سعی کردیم قسمتهای اصلی این کتاب را تحت عنوان بهبود فرهنگ نگهداشت سازمانی برای افرادی که سعی بر تغییر و بهبود نگهداشت سازمان خود دارند در اختیارشان قرار دهیم که میتوانید از طریق لینک ایجاد شده آن را مشاهده کنید.
تغییر فرهنگ برای تغییر و بهبود نگهداری و تعمیرات سازمان کاری سخت است و شروع آن نیز مانند هر تلاش دیگر کاری دشوار است، اما این تلاش کاملاً ارزش توان، زمان و هزینه کردن را دارد به دلیل اینکه شما فقط روش اجرای فرایند یا روند را تغییر نمیدهید، بلکه با تغییر فرهنگسازمانی، در حال تغییر ذات سازمان خود هستید.
من همیشه در حال یادگیریام و هر آنچه تاکنون آموخته و تجربه کردهام را با شما به اشتراک خواهم گذاشت.
دراینباره بیشتر بخوانید
چنانچه این مطلب برای شما مفید بوده، لطفاً برای حمایت از ما آن را با دوستان علاقهمند به مباحث مدیریت نگهداری و تعمیرات و داراییهای فیزیکی به اشتراک بگذارید.